Hill City (Masuleh)
[ Masuleh village ]
In my youth, I dreamed about being close to the sea. I wanted to touch the water and watch the waves. At last, when I was a teenager, we went north for a vacation. I saw the Caspian Sea, and learned about the culture of the northern people.
The bazaars up north were much different from those of the south. Women seemed to be doing everything! In addition to selling their products, women also did housework and toiled in the farms and orchards. And they seemed to be more liberal than southern women. They showed me how women can have big roles outside the home as well as raising their families.
But still like all Persian wives, they are not the decision makers. Despite all the female energy around me, I found the other extreme: men running a kingdom of sorts. The more wealth kept their queens subordinated and busy with jewelry, cosmetics, fashion, and gossip.
One of the most beautiful and exceptional places was the Hill city of Masouleh. Some people called it Switzerland of Iran. The extreme uniqueness of this city stayed inside of me and I yearned to make a diorama out of it. It took two years and I had the best time using my skill in miniature art. I felt like an architect because after 25 years I was very experienced in making dioramas. I knew what to do and how to do it.
Read More
ماسوله
[ هیل سیتی ]
در كودكي آرزوی نزدیک بودن به دریا راداشتم. آرزو داشتم آب دریارا لمس و امواج آنرا تماشا کنم. بالاخره در دوران نو جواني سفري به شمال ايران داشتيم. دریای خزررا دیدم و با فرهنگ وزندگی مردم شمال ایران آشناشدم.
بازارشمالي ها كاملا متفاوت از بازار اهالي جنوب بود. زنان شمالي بسيار فعّال و عهده دار بسياري از وظايف بودند. علاوه بر فروش محصولاتشان، مسئول خانه داری،کارهای طاقت فرسا درمزارع وباغهای میوه بودند. به نظر میرسید که آزاده تراز زنان جنوب میباشند. به من ثابت شد که زنان شمالی قادرند نقش مهمّی در خارج از خانه و نگهداری از افراد فامیل داشته باشند.
امازنان شمالی مانند سایر زنان ایران تصمیم گیرنده نبودند. باوجود به کاربردن انرژی و فعالیّت فوق العاده باز هم سلطنت و قدرت واقعی بدست مردان بود. زنان مرفّه فرمانبردار به صورت موجودات دست دوم خود را با مد، جواهر،آرایش و غیبت کردن سرگرم می کردند.
یکی از زیباترین و بی نظیرترین محلهای شمال ایران ماسوله بود. بعضی ازمردم ماسوله را سویس ایران می نامیدند. بی نظیربودن ماسوله در مغزمن آنچنان جا گرفت که مرا بر آن داشت که آنرا بصورت دیراما بسازم. ساختن ماسوله مدّت دو سال طول کشید که درواقع بهترین اوقاتم برای به کار گرفتن مهارت کسب شده ام بود. چون کاملا با تجربه بودم احساس یک آرشیتکت را داشتم که تجربه ۲۵ ساله خود رادر ساختن دیراما به کارمیبرد. میدانستم که چه باید به کنم و چگونه کار را انجام دهم.
مطالعه بیشتر
Leave a Reply