Luminary Shop
[ Loosr foroushi ]
My mother didn’t really look at or care about the chandeliers at this store. We passed on our way to the purses, jewelry, perfume, finally getting a treat from the cafe. I asked my grandma where the crystals came from and she said that they from Czechoslovakia. But the many pieces were assembled into the beautiful chandeliers by persian hands. I also saw chandeliers in some rich peoples homes, as well as holy places. It seemed to me that these were to show power and prestige.
Rich and religious people would publicly donate chandeliers to holy places. Every Friday I went to a shrine with my nanny. While she was praying I looked at the chandeliers for hours. The sun played with the crystals, making shapes both beautiful and occasionally fearful.
Read More
لوستر فروشی
[ لومِنِری شاپ ]
مادرم در مغازه لوستر فروشی توجه چندانی به لوسترها نداشت. معمولا به طرف مغازه جواهر، عطر فروشی، و آخر سر به کافه می رفتیم. از مادر بزرگم راجع به کریستال که از کجا وارد میشود سؤال می کردم. به گفته او قطعات کریستال از چکسلواکی وارد ایران می شد. درایران این قطعات به هم وصل می شدند و لوستر مورد نظر ساخته و پرداخته می شد. این وسیله فقط مختص زیارتگاه نبود بلکه کاخ های سلطنتی و منازل اشراف هم به لوستر های گران قیمت تزیین می شدند. به خاطر دارم که لوستر وسیله دیگری بود برای نشان دادن پرستیژ و ظاهر سازی افراد متمکّن.
مردم با ایمان هم شاید برای کسب شهرت و احترام لوستر های بسیار بزرگ را به مکان های مقدّس هدیه می کردند. هر جمعه همراه با ننه ای که داشتیم به یکی از زیارتگاهها می رفتیم. در حالی که او مشغول دعا بود، من ساعتها محو تماشای این لوستر ها میشدم. روزهای آفتابی، بازی نور با تکیه های کریستال اشکال بسیار زیبا و یا تصادفا هولناک را جلو چشمانم مجسم میکرد.
مطالعه بیشتر
Many chandeliers were available and made using different styles and materials. The ones made of crystal were in high demand.
تعداد زیادی لوستر با طرحهای متفاوت و ساخته شده از مواد متقاوت وجود داشت. لوسترهای کریستال بیش ازهمه مورد تقاضا بود.
As a child I would look up at all the different styles of chandeliers hanging from the store ceiling and feel dizzy and confused by all the lights.
در بچّگی در لوستر فروشی، برای دیدن مدلهای مختلف لوستر که از سفف آویزان بودند سمت بالا را نگاه می کردم و به من سرگیجه وگیجی وابهام دست می داد.
The blue chandeliar is mina kari (glaze on metal.)
لوستر فیروزه ای رنگ میناکاری (قلمزنی با رنگ روی فلز)شده است.
In every lighting store, there were many mirrors and candles matched together for use in wedding cermonies.
در مغازه های لوستر فروشی تعداد زیادی آینه و شمعدانهای هم مانند برای استفاده در مراسم ازدواج (عقد کنان) وجود داشت.
Leave a Reply