Persian Mosque
[ Nasir Al-Mulk Mosque ]
The monumental Nasir al-Mulk Mosque in Shiraz, Iran, was walking distance from the holy place of Shah-Cheragh. I recall trying to keep up with my grandmother on our way there.
I hated it when I was sent to the mosque ahead of the Namaz-eh jama-at (the formal public prayer) to reserve first-row spaces for my grandma and aunt.
It was the worst during Ramadan because of the crowds. It mind-bogglingly hot in Shiraz during the summer and I had to wear a chador (head-to-toe scarf) to be allowed into the mosque. I did my best to cover my hair and my body in the chador, but nevertheless the attendant always complained to my grandma: “She is a troublemaker; how could she be your granddaughter?”
My grandma was a respected woman and I felt so badly when I embarrassed her. My goal was to keep my grandma pleased, and believe me, I did my best.
What wished to recreate about the mosque in my diorama was the stained glass and the concave plaster motifs that made the ceilings so beautiful.
Read More
مسجد نصیرالملک
[ پِرشِن ماسک ]
مسجد با شکوه نصیرالملک واقع در شیراز درفاصله بسیار کوتاهی از حرم شاه چراغ قرار داشت. بخاطر دارم که تمام سعی خود را برای دنبال کردن مادربزرگم در طی این فاصله بکار میبردم.
همیشه برایم ناخوشایند بود وقتی مادر بزرگ و خاله ام مراهنگام نماز جماعت زود تر به مسجد میفرستادند تا در صف اول نماز برای آنها جا بگیرم.
این موضوع ناخوشایندتر می شد وقتیکه در ماه رمضان در تابستانهای گرم شیراز مجبور بودم چادر به سر کرده تا بتوانم وارد مسجد بشوم. من تمام سعی خود را برای حفظ حجاب می کردم، با این حال هیچوقت از غرولند های زنانی که مرتّب راجع به حجاب من به مادر بزرگ تذّکر می دادند .»در امان نبودم . « او گرفتاری درست میکند، چطور ممکن است او نوه شما باشد
ازآنجایی که مادربزرگ زن محترمی در میان جمع بود، من دوست نداشتم که او را بیازارم و تمامی سعی خود را درجلب رضایت او میکردم.
آنچه که از آن مسجد به خاطر می آورم و مرا برآن داشت که آنرا بسازم پنجره های ساخته شده از شیشه های رنگی و منبّت کاری زیبای آن روی سقف معروف به پنج کاسه ای بود که هرگز نمی توانم آنهارا فراموش کنم.
مطالعه بیشتر
Leave a Reply